سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه گرفتاری اش را به نامهربان شکوه کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]
اشعار ماندگار
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 99602
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 6
........... درباره خودم ...........
اشعار ماندگار
فریبا

........... لوگوی خودم ...........
اشعار ماندگار
..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
ترانه جوانبخت . حسین پناهی . خسرو نکونام . سهراب سپهری . سهم تو ،سهم من . شعر . قاصدک . قیصر امین پور . مهدی اخوان ثالث . هوشنگ ابتهاج .
............. بایگانی.............
مهر 1387
شهریور 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 88

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • بی جواب ...

  • نویسنده : فریبا:: 88/1/19:: 9:57 صبح

     

    نوشتم روی یک کاغذ غریبم
    اسیر آرزوهایی عجیبم

    صدایی مثل باران بر سرم ریخت
    به جانم شعله های آتش آمیخت
    *
    صدای پای خواهش های بی جاست
    بلورین حوض تنهایی من
    به به ! چه زیباست
    *
    سکوت خانه ام آشفته تر شد
    دل دیوانه ام دیوانه تر شد
    *
    نوشتم روی یک کاغذ اسیرم
    اسیری می کشم تا که بمیرم
    *
    نوشتم بی وفایی رسم من نیست
    به جز تو هیچ کس در چشم من نیست
    *
    نوشتم قلب من بر روی آب است
    امید من تو را دیدن به خواب است
    *
    نوشتم فکر من از من گریزد
    گهی با صبر من او می ستیزد

    *
    درونم ولوله اما خموشم
    صدای پای تو آید به گوشم
    *
    نوشتم نامه ام پایان ندارد
    سر حسرت زده سامان ندارد
    *
    نشستم زیر بیدی مست و مجنون
    شدم حیران و سرگردان و دل خون
    *
    نهادم نامه ام را توی پاکت
    شدم خیره به راهت طبق عادت
    *
    به پاهایی برهنه می دویدم
    نشستم گوشه ای این را شنیدم
    *

    ندا آمد برو این جا سراب است
    مکان نامه های بی جواب است 

     


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ