چیستم من ؟چنینین مجنون وار
در پی او هیچ ندارم قرار
ترسم بر سر رسد این روزگار
پرده ز رخ بر نگیرد آن نگار
در پی اش نالان به هر سو رفته ام
در پی اش بی پا وبی سر رفته ام
می نوازد در دلم نغمه ای هستی سوز
دم به دم می خواندم با نوایی جانسوز
جانم را با عشق در هم آمیخته
عشق را در دلم با خون آمیخته
چیستم من ؟ کیستم من ای نگار ؟
در گوش جانم می سراید یار
که ای نازنین ذره ای از آن نگار!